هفت نشانه یک برنامه نویس بد
۱۹ مهر ۱۴۰۲
راههای زیادی برای منفعل بودن در کار وجود داره؛ اما شاید یک برنامهنویس خوب بودن، راه سختی باشه که خیلی از ماها، به سادگی ازش رد بشیم. در ادامه در این مقاله، هفت نشانه یک برنامهنویس بد را با هم بررسی میکنیم.
1) او احساسی فکر میکند.
اگر که دنیای صفر و یک رو با احساسات خودتون رنگآمیزی کنید؛ به آسونی در لیست برنامهنویسهای بد قرار میگیرین. شاید نشانههای برنامهنویسهای بد را زیاد دیده باشید: “وای نه! برنامه من کار نمیکنه”، “نهایت وقت و تلاشم رو روی این برنامه گذاشتم، ولی هنوز که هنوزه درست نشده”، “این برنامه درسته! ولی در تعجبم چرا کار نمیکنه 🤔” و جملاتی از این قبیل.
برنامهنویسی یک هنره. مطمئناً سختیهای خودش رو داره و در کنار روزهای آفتابی که برنامه درست کار میکنه و همه چیز خوش و شاد و سلامته، ممکنه که روزهای بارونی کلنجار با برنامه رو هم داشته باشه.
2) او در ابتدا به کامپایلر/مفسر شک میکند.
اگر بعد از اینکه برنامتون کار نکرد و با خودتون گفتین “برنامه من کاملاً اوکیه! شاید مشکل از کامپایلر/مفسره که برنامه کار نمیکنه 😊” پس به قطع یقین، خودتون رو یک برنامهنویس بد بدونین.
شاید در برخی جاها واقعاً مشکلِ اصلیِ اجرا نشدن برنامه بخاطر خطای بهینهسازی کامپایلر/مفسر باشه. اما این احتمالش خیلی خیلی پایینه (شاید خیلی خیلی خیلی پایینتر)، پس اگر برنامتون به هر نحوی کار نکرد، شاید مقصر دونستن ماشین، کار آخری باشه که بخواین انجام بدین.
3) او اول شلیک میکند، بعد در موردش تصمیم میگیرد.
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در برنامه خود به یک خطا بخورید و سریع به دنبال رد شدن از خطا باشید. در واقع انگار این وسط، یک مرحله به کل نادیده گرفته میشود. “چرا برنامه به خطا خورده است؟” اگر که بعد از به خطا خوردن، صرفاً دنبال این هستین که برنامه کار کنه و خطایی در کار نباشه. شاید اونطور که باید، در لیست برنامهنویسهای خوب قرار نگیرین.
بهترین کار در این جور مواقع، پیدا کردن خطاست و اینکه چرا این خطا در برنامه رخ داده. پس از اون شاید بشه خیلی راحتتر و حرفهایتر، به راه حل رسید. شاید بهتره وقتی نگران باشید که برنامتون کار میکنه، اما نمیدونید چطوری 💀
4) او از کدی استفاده میکند که هیچ درکی ازش ندارد.
همه ما عاشقان بالفعل CTRL-C و CRTL-V هستیم. اما ماجرا از اونجایی دارک میشه که ما متوجه چیزی که کپی میکنیم نیستیم. اصلاً هیچ ایدهای نداریم که کد چیکار میکنه یا اصلاً از کجا میاد. “اگر که کد در یک جای دیگه درست کار میکنه و برای ما هم جوابه، پس چرا وقتمون رو الکی تلف کنیم؟” شاید بهتر باشه که برای کدهای کپی شده، یک تجدید نظری به کار ببریم.
5) او خیلی سخت تلاش میکند.
تلاش کردن برای حل یک معمای ناشناخته خیلی خوبه! اما شاید خیلی خیلی وقت گذاشتن بر روی یک مسئله کاملاً حل نشدنی و کاملاً عجیب، راه مناسبی نباشه که یک برنامهنویس خوب در پیش میگیره. شاید صرف ساعتها وقت، انرژی و شب بیداری و مبارزه با دیوهای پلیدی که از کد میزنند بیرون؛ چندان شیوه برنامهنویسی خوبی نباشه. شاید این موضوع که برنامهنویسهای خوب، تنبلترین اونها هستند، یک حقیقت بی چون و چرا باشه. این نکته رو در نظر داشته باشید که اونها از کار فرار نمیکنند؛ بلکه به جای بازدهی کم سعی میکنند ده برابر اون چیزی که باید، بازدهی داشته باشند.
6) از تکنولوژی عقب است.
برنامهنویسی یک کار به شدت پویاست و خیلی از چیزهایی که امروزه باهاشون برخورد میکنیم؛ شاید فردا با آنها، باید به نحو دیگری برخورد کرد. شاید یکی از موارد اینکه باعث میشه شما در لیست برنامهنویسهای بد قرار بگیرین؛ دید سنتی و قدیمی شما به این شغل است.
شاید خیلی از کارایی که امروز در حرفه خود انجام میدهید؛ منسوخ شده باشد و نیازمند یک بازبینی به شدت قوی باشد. شاید ابزارهای بهتری نیز برای ارائه و کار وجود داشته باشد. کسی چه میداند شاید نیاز باشد که سیاست و روال کارتون، به کل عوض شود. تغییر خوب است. تغییر شاید یکی از مواردی باشد که به رشد شخصیتی ما کمک میکند.
7) او در تواناییهای خود، اعتماد به نفس کاذبی دارد.
یک برنامهنویس بد هرگز حاضر نیست که به مرز دانش خود اعتراف کند. شاید خیلی وقتها خیلی از مشکلات برنامه به جای هفتهها و ساعتها کلنجار رفتن با کد، فقط با یک پرسیدن ساده حل شود.
اینکه ما در هرچیزی دانش داشته باشیم، نکته بسیار خوب و تامل برانگیزیه. اما از اونجایی که فکر کنیم خدای برنامهنویسی و توسعه هستیم. شاید همینجا باشه که قطره قطره غرورهای بیجا باعث عدم رشد ما بشوند و ما رو در دریای اعتماد به نفس کاذب، غرق کنند.
شاید ارتباط و تعامل برنامهنویسان و توسعه دهندگان با یکدیگر، مسئله خیلی مهمی باشد که ممکن است توسط بعضیها، نادیده گرفته شود.
برنامهنویس خوب یا بد؟
نظر شما در مورد این مقاله چیست؟ آیا واقعاً یک برنامهنویس میتواند بین خوب و بد بودن خود، راه خود را انتخاب کند یا صرفاً بعد از گذشت یه مدتی، مسیرش مشخص میشود؟ شاید هم برنامهنویسی بر پایه استعداد است و برای هرکسی مناسب نیست. در کنار اینها، ابهامات زیادی وجود دارند که باید در موردشون حسابی فکر کرد.
منبع: filecloud.com